به نام خدای حسین
دوستان و عزاداران حسینی
سلام
این روزها وقتی به حوادث عاشورا و مصیبتی که در غزه مسقر است ، فکر می کنم ؛ به این نتیجه می رسم که حادثه ی غزه بسیار عظیم تر از حادثه ی کربلاست . و این برداشت برای بسیاری این پرسش را به وجود آورده است که با این توصیفات چرا باید این همه بر طبل عزای حسین علیه السلام و خاندانش بکوبیم و هرساله داغ شهادت آن حضرت را برای خویش و اطرافیانمان تازه کنیم ؟ و البته تاکنون حوادثی از نوع کشتار غزه را ، بسیار شاهد بوده ایم ولی همچنان برای ما شیعیان و بسیاری از اهالی تسنن این داغ همچنان به عنوان داغی برتر دلهایمان را آزار می دهد ؟

و حال پرسش من از شما این است که : به راستی چرا ؟! چرا ما داغ حسین علیه السلام و خاندانش را همیشه برترین داغ ها و مصیبت ها می دانیم ؟! به راستی چرا ؟!
جواب های شما برای من و بسیاری از مراجعه کنندگان این وبلاگ حتما مفید خواهد بود .
حتما نظرتان را برایم بنویسید .
منتظر نظرشما همراه هستم .
ارادتمند : مرد اردیبهشت
***************************************************
نظرات دوستان :
----------------
۱ ) دکتر ترکی
از شما شگفت است این پرسش!! حتما نعل وارونه می زنید و می خواهید به ما درسی بدهید!!!
بسیاری از حوادث تاریخ اسلام و قهرمانیهایی که در میان مردم مسلمان از آغاز تا کنون دیده شده تنها جلوه و پرتوی است از حادثه بزرگ عاشورا. عاشورا حادثه ای بود در گستره کل هستی...تمامت حق در برابر تمامت باطل...اگر قیام امام حسین نبود امروز نامی از اسلام نبود تا کسانی در غزه و لبنان و گوشه گوشه جهان اسلام ، به نام حق و حقیقت پرچم برافرازند.
یکی از دوستان نویسنده ما که از غزه برگشته بود می گفت: مجاهدان فلسطینی از من به عنوان یک شیعه و یک ایرانی می خواستند برایشان از امام حسین (ع) سخن بگویم.با وجود حسین سخن گفتن از هرمقایسه ای کودکانه و ظاهربینانه است. اگر تنها تعداد کشتگان و وسعت فاجعه ملاک باشد ، بشریت امروز و دیروز فجایع فراوانی دیده است..اما در کجای تاریخ ، انسان کامل معصوم و یارانی در اوج کمال و معرفت الهی و انسانی و در آن سو کسانی در اوج رذالت ممکن صف کشیده بودند و در کجا چنان ددمنشی در حق عزیزان خدا ...بگذریم!
*****
۲ )عاشق امام حسین (ع ) و گریان بر غزه مظلوم
الف )
سلام
از مقایسه کودکانه اتان به عنوان یک عزادار این ایام دلم شکست .
آن روز امام بر حق ، امام و فرزند پیامبر که بی واسطه سینه اش از وحی لب ریز
بود در برابر مردمی که دعوتش کردند و در نهایت بی معرفتی به روی او و خانواده اش
شمشیر کشیدند و او و کودکانش را با لب تشنه کشتد ...
شما چه چیزی را با چه چیزی مقایسه می کنید ... نوع کشتار و یا تعداد کشته شدگان را .
آن روز اسب بود و شمشیر و یزیدیان با شمشیر بدن حضرتش را پاره پاره کردند
و با اسب بر بدنش تاختند و پاک ترین فرزندان زمانه و زنان مستوره حرم رابا بی
حرمتی هتک حرمت کردند و حریم شکستند .
امروز با پیشرفته ترین سلاح های جنگی مظلوم کشی می کنند .
حالا شما ببینید اگر این سلاح های مدرن را دست یزیدیان می دادند با امام حسین
و یارانش چه می کردند ..........
در حادثه عاشورا چرایی کشته شدن امام درس است برای مسلمانان نه فجیع بودنش که ممکن است هنوز هم روی دست یزید کسی بلند نشده باشد اما عاشورا
یعنی سر خم نکردن در برابر ظلم برای همه قرن ها و ملت ها
حرف خروار خروار است در این مقایسه و البته بیهوده گویی
و سپاسگزارم از حساسیت استاد ترکی و گفته های ارزشمندشان
ب )
اما جناب رهنما فقط این نکته باریک را من از نوشته شما نگرفتم که از ابتدای سخن استاد ترکی متوجه شدم که شاید در این وانفسای بی دینی و شک شما با طرح این سوال می خواهید اذهان درگیر و آشوب زده را به سمت روشنی سوق بدهید اگر این طور است عذر می خواهم از قضاوت عجولانه ام ...
خون حسین در رگ های من است و من از خانواده اش . حق بدهید که برنتابم بی وفایی را ... باز هم عذر می خواهم . التماس دعا
*****
۳ ) محمد رضا راثی پور
سلام دوست عزیز.
سوال پیچیده ای کرده اید که برخلاف سایر سوالها فقط یک جواب ندارد.این سوال شما را می توان این طور نیز طرح کرد که از بدو خلق جهان میان حق و باطل همیشه جنگ وجود داشته و از هابیل گرفته تا زکریا و یحیی و حتی در بین ائمه اطهار از حضرت علی تا امام یازدهم همگی در راه حق به شهادت رسیده اند ولی چرا خون حسین در این میان اهمیت دارد؟شاید به این دلیل که نهضت حسینی نقطه ’ عطفی بود در تاریخ اسلام که به اسلام حیاتی دوباره داد.چنانکه امام حسین فرموده اگر دین خدا با کشته شدن من برقرار می شود ای شمشیر ها مرا دریابید.فرق است میان رهبری که با علم به کشته شدن در برابر ارباب باطل سر فرود نمی آورد و افرادی که بدلیل تکروی و جزم اندیشی گروهی مسئولیت ناشناس که از سپر انسانی برای بهره برداری سیاسی استفاده می کنند یکسان قضاوت کنیم.کودکان و زنان بی دفاع غزه که مورد هجوم وحشیانه قرار گرفته اند بطور نا خواسته و انفعالی وارد جنگ شده اند اما امام حسین آگاهانه وخود را به خطر انداخت
*****
۴ ) باران سپید
سلام آقای رهنما
خیلی به سوال شما فکر کردم و البته دیدم بررسی ابعاد وسیعی که دین اسلام در سراسر دنیا دارد و همین طور حساسیت مذهب تشیع و نیز به طور خاص تر قیام کربلا علاوه بر دامن درازی بحث نیاز به سواد و اطلاعات جامعی دارد که از عهده من خارج است. چون حسین در تاریخ تشیعه پایه گذار جریانی بود که از علی شروع شد به اوج رسید و بعد از او نیز ادامه یافت. پس ترجیح می دهم نگاه شخصی خودم را بیان کنم.
برای شخص من مرور اتفاقات کربلا از ترک حج تا نماز ظهر عاشورا، از چراغ هائی که خاموش کرد تا خونی که بر آسمان پاشید، از تشنه ای که بر لب آب ننوشید تا عباس بماند ، از زیبائی شناختی زنی که در لا به لای مرگ عزیزترین هایش شکل می گیرد... مرور ریشه ها و تاثیرات این فاجعه بیش از هر چیز تلنگر به خودم است. به اینکه آیا می توانم حتی اگر دین ندارم آزاده باشم؟ می توانم از غل و زنجیرها و تعلقات ببرم تا هدف؟ می توانم حتی لحظه ای به رضایتش راضی باشم بی در نظر گرفتن خواهش های درونم؟ شاید این ها در یک دهه اتفاق می افتد و بعد من دوباره همان نشخوارکننده روزمره ها باشم که هستم اما لااقل زمانی - شاید - نه برای مصیبت بزرگ کربلا که برای این همه جا مانده هایم گریه می کنم و امیدوارم این اشک ها برای کوته دستی هایم روزنه ای باشد و اما غزه .غزه . غزه ... باید برای انسان توپ و تانک و مسلسل اشک بریزم ... گفتگو از مرگ انسانیت است.
از فرصت خوبی که فراهم کردید ممنونم
*****
۵ ) سید علی شفیعی
سلام
شاید این طور بهتر باشد که بگویم حسین (ع) یک نام نیست تا بتوان آن را با نامی دیگر مقایسه کرد و عاشورا یک نیم روز نیست تا آن را زمان برابر گذاشت و کربلا یک جغرافیا نیست تا آن را با یک سرزمین همتا انگاشت ، آن چه کاروان کربلا را برای همیشه زمان و زمین در جریان نگه می دارد نوعی دیگر از نگاه را می طلبد .
این مصراع حافظ را نیک به خاطر داریم که کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود و همه ی آن چه که در آن نیم روز در ذهن علیل تاریخ ثبت شد یک مشعل هدایت است و اگر نه حسین چگونه سفینه ی نجات می شد ؟
عاشورا بزرگ تر از آن است که در چنگ کلام گرفتار آید اما چیزی که آزار دهنده است متظاهران به دین داری و طرفداری از دین هستند که همه ی عاشورا در نگاهش به آب ختم می شود و شمشیر و زخم و دیگر هیچ . به قول زنده یاد شریعتی حسین (ع) بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود و ما دماغ مان آن قدر بلند است سایه اش اجازه نمی دهد آن سوترش را نیز ببینیم و شاید خطرناک تر آن باشد که نخواهیم ببینیم و شاید به یک اعتبار پرسش شما اعتراضی بزرگ به این خطر باشد .
از دیرباز در فرهنگ خود آواز دهل ، تنها از دور قابل شنیدن است و طبل همیشه تو خالی ست و ما این روزها تنها داریم بر طبل های چند طبقه می کوبیم تا عزادارتر بنماییم و از عاشورا تنها به قول استاد شهید مطهری زهر ماری هایش را می خواهیم تا اشکمان را در بیاورد . شاید اگر آن هایی که باید ، عاشورا و کربلا را آن طور که باید و بود می گفتند حالا غزه برایم بزرگتر نمی نمود و شاید غزه شاهدی ست برای آن که عاشورا و کربلا را آن طور که باید دریابیم .
باقی بقایتان
*****
۶ ) آرش علیزاده
آقا شهاب عزيز
دير وقتي است كه نديديم هم را ... بگذريم!
البته جنابعالي اهل تجاهل العارف هستيد و بهتر از من مي دانيد كه كربلا بهانه اي است. حكايتي است از حق و باطل. نمادي است از ظلمي كه به ناروا رفته است. هر ظلمي هرجا و هر وقت رفت كربلاست.
كربلا معناي توسعه يافته اي است از مظلوميت. حالا در هر تاريخ و هر جغرافيايي كه باشد. مضاف بر اين گريه مي كنيم چون آدم ها محتاج گريستن هستند. دنياي ما را دارند آدم هايي خراب مي كنند كه گريستن از يادشان رفته است. اطمينان داشته باشيد آن ها كه اين روزها آتش جنگ مي فروزند گريه كردن بلد نيستند آقا شهاب!
*****
۷ ) بهمن ارجمند
درود بر شما !
در پاسخ به اقتراحتان باید به عرض برسانم :
1- هر ملّتی تاریخی دارد.در این تاریخ وقایعی روی می دهد . در درون این وقایع ، نمونه های مثالی برخی مفاهیم و اعمال پدید می آیند : نمونه مثالی شجاعت ، نمونه مثالی عدالت ، نمونه مثالی مظلومیت ، نمونه مثالی مقاومت و ....
نمونه های مثالی ، حائز صفاتی چون : اصالت ، حقانیت،خلوص،دیرینگی و شکوه اند.همین صفات است که به آن نمونه های مثالی ، ابعاد فرازمانی و اسطوره ای می دهد ، چنانکه معتقدان به آن آئین از طریق آن نمونه های مثالی به کردارهای مشابه خود هویت می دهند و افعال و اعمال کنونی را با وقایع گذشته می سنجند.به عبارتی آن نمونه های مثالی آغازگاه و روح عمل می گردند.به همین سبب است که وقتی از عدالت سخنی به میان می آید ، شیعیان نمونه ی مثالی این مفهوم را در وجود و کردار امیرالمؤمنین(ع) می بینند و عدالت و بی عدالتی را به وسیله ی این نمونه مثالی معنادار می سازند.یا وقتی به مفهوم مظلومیت و ایستادگی دربرابر ظلم می اندیشیم ، نمونه مثالی واقعه کربلا در ذهن خطور می کند.
گاه حتی ممکن است برخی از نمونه های مثالی چنان شکوه و عظمت و خلوص و اصالت و حقانیت و دیرینگی داشته باشند که درتاریخ بدیلی نتوان برای آن برگزید و آن نمونه مثالی دیگر نه مربوط به یک آئین بلکه فرا آئینی می شود.یادکرد ستایش انگیز "گاندی" ازنمونه مثالی ایستادگی دربرابر ظلم- امام حسین(ع)- و یادکرد ستایش انگیز "جرجی زیدان" ازنمونه مثالی عدالت - امام علی(ع)- از این دسته اند.
2- به درست یا غلط "میرچا الیاده" – اسطوره شناس نام آور رومانیایی- معتقد است : «در ذهنیت اسطوره پرداز زمان تاریخی همیشه معیوب وهمیشه دچار کدورت و غش است.» .برای آنکه یک واقعه تاریخی بتواند سنگین در خاطره ها فرود آید ، باید خود را زمان تاریخی بگسلد.نمونه های مثالی چنان در بستر تاریخ ، ناب و خالص بوده اند که خود را از زمان تاریخی کنده اند و به زمان اساطیری پیوند زده اند.
به نظر اسطوره شناسان زمان تاریخی ، هیچگاه ناب نبوده است ؛ چون در برخورد با خرد تحلیل گر و نقاد ، صفا و خلوص از آن ستانده می شود .هرگاه وقایع تاریخی توانستند از موجودیت تاریخی خود به درآیند ؛ به خرد محاسبه گر و نقاد و تحلیل گر برخورد نکنند ، می توانند تبدیل به نمونه ی مثالی دیگر گردند. . بنابراین وقایع تاریخی هیچگاه روح عمل و اعمال گذشته و حال نبوده اند. این نمونه های مثالی ناب و فارغ از زمان تاریخی اند که به دلیل دیرینگی ، خلوص ، اصالت ، حقانیت و شکوه ، روح ِ اعمال ِ آینده و اکنون می گردند. با تشکر
*****
۸ ) عاشق امام حسین (ع ) و گریان بر غزه مظلوم
سلام بر جناب رهنمای بزرگوار
چقدر سطحی نگری و قضاوت های بی تامل ظلم بزرگی است روح پرسش گر را .
این سوال شما خودش عاشورا شناسی است ...
بی نهایت سپاسگزارم و همچنان عذر خواه
*****
9 ) رادیومانیا ( جناب نادمی )
سلام/
عزاداری برای حضرت سیدالشهدا(ع) یک مولفه ی هویتی برای ماست/
و از فاجعه ی غزه دلخونیم زیرا می بینیم همچنان اشقیای کربلا انسان را انکار می کنند/ ... /
*****
10 ) محمد روحانی ( نجوا کاشانی )
برای شهاب الدین رهنما ( مرد اردیبهشت )
سلام و عرض ادب
دستتان درست و همتتان استوار
پرسشی بسیار نیکو کرده ای
چالش آیینه را رو کرده ای
گر چه می دانم که می دانی جواب
آفرینت باد بر این انتخاب
باغ دل ها را معطر می کنی
ذهن ما را صیقلی تر می کنی
از جنا یات جهان رنجیده ای
غزّه را با کربلا سنجیده ای
تا ستم بر عالم و آدم رواست
غزّه یا هر جای دیگر کربلاست
+++++++
آنچه دل را کربلایی می کند
روح انسان را خدایی می کند
عشق ورزیدن به آب و خاک نیست
سلطنت یر پهنه ی افلاک نیست
پاک باید بود و صافی مثل آب
بر جهان تابید مثل آفتاب
چون حسین ٍ فاطمه فرزند نور
تابع نور و ارادتمند ٍ نور
هم خدا با اوست ، هم او با خداست
فطرت و فکرش ز ناپاکی جداست
از بد و خوب ٍ جهان آسان گذشت
از زن و فرزند و خان و مان گذشت
کودک ٍ شش ماهه اش بر روی دست
دست ٍ هرچه دشمنی از پشت بست
دست ٍ عباسش لب ٍ شطٍ فرات
چشمه ها گسترد از آب حیات
زینب و زین العبادش تا هنوز
خطبه می خوانند ، داغ و سینه سوز
کریلا شوقیست جوشان از زمین
سوی جانان ، بردن جان از زمین
سید و سرو ٍ جوانان بهشت
کربلای عشق را با خون نوشت
غزّه شاید موجی از دریای اوست
شیونی از شور ٍ عاشورای اوست
*****
۱۱ ) آفتاب
سلام بر شما که نیک می اندیشید و به اندیشه وا می دارید
شیعه بااین گونه سوالها و شبهه ها همیشه روبرو بوده و هست .سوالهایی که شاید سازندگان آن خود بیش از همه به پاسخش واقف بوده اندو قصدشان از مطرح کردن آنها چیزی نیست جز همان که همه می دانیم .
نمی خواهم و نمی توانم منکر درد ناکی فاجعه ی غزه شوم اما هیچگاه قبول ندارم که "حادثه ی غزه بسیار عظیم تر از حادثه ی کربلاست ". اگر تاریخ و روایات و مقاتل راست بگویند ، اگر آنچه را که تا به حال از بزرگانمان درباره ی کربلا شنیده ایم بخواهیم باور کنیم ،آن وقت است که باید از خود بپرسیم : دیگر چه ظلمی می شد در حق برترین بندگان خدا اعمال شود و نشد؟ کجای تاریخ چنین از جان گذشتگی های عظیمی را آن هم در جنگی نابرابر که صف شکنانش، فرزندان و عزیزان بزرگترین رهبر دینی زمان بودند ، به خود دیده است؟ آیا رفتار رهبران دینی امروز ، اعم از شیعه و سنی در زمان جنگ ، ذره ای با آنچه اباعبداله (ع) کرد قابل قیاس است؟!
... گرچه یاران حسین(ع) از نظر تعداد در مقابل شهدای تاریخ بسیار اندک بوده اند اما هر کدام از آنها را می توان به منزله یک گارکاه عظیم انسان سازی دانست که تا قیام قیامت شاگردانی مخلص تحویل جامعه ای می دهند که سخت چشم انتظار ونیازمند ظهور حسینی دیگر است ...
جناب رهنما !
به نظر من این سوالی که شما مطرح کرده اید خیلی قدیمی تر از آنست که تا به حال پاسخی برای آن یافت نشده باشد و همانطور که خودتان فرموده اید یقینا چرایی آن رابسیار بهتر از من و امثال من می دانید و قصدتان تنها روشن کردن ذهن شاگردانی چون من با پاسخهای خوب استادانی چون کسانی که قبل از من درین جا نظر داده اند بوده است . اما من هم این روزها با حرفها و حدیثهایی البته از همین جنس اما از سوی کسانی به ظاهر از جنس دیگر روبه رو بوده ام واز شبهه هایی رنج کشیده ام که فکر می کنم مطرح کردنش درین فضای صمیمی و مناسب بی مناسبت نباشد.
نمی دانم اول از شایعه ی ممانعت یک مجروح فلسطینی از تزریق خون شیعه به بدنش بگویم که چه قدر با آب و تاب بین شیعیان عزادار حسین (ع) !! نقل می شد بدون انکه هیچ کدام از درستی این ماجرا اطمینان داشته باشند؟ یا از داد سخن دادن های عده ای دیگر که با پنهان کردن باطن انتقامجو و کینه توز خود در زیر لوای محبت آل الله ، قتل عام فلسطینیان ناصبی را حق آنها می دانند؟! و یا...
و یا اصلا هیچ کدام ازینها را نگویم و بنشینم و فقط اشک بریزم و بر امام زمانمان دل بسوزانم که شاید در بین این شیعیان واقعی و راستین! همان هفتادو دو یار مخلص را هم نیابد...
*****
۱۲ ) مینو
در بین افرادی که پیام گذاشته بودند متاسفانه مردی را نیافتم که سرش را
زیر برف .... فرو نکرده باشد و در ...... باورهای سیاه وهمیشه عزادار ......... نکند
بعد از هزار و ......سال اندیشه های مسخ شده ، مردی جرات باز کردن چشمهای خواب
آلوده اش را ندارد که تنها یکبار به خانه تکانی خانه روح خود اشتیاقی نشان دهد
و فرزند زمان خویش باشد .
ایران امروز کربلای هزار ودویست سال پیش است با این تفاوت که جای جناح ها
عوض شده هفتاد و دو میلیون مظلوم در قبال لشکر اندک کفر... و ما در گرما گرم
هیجانات احساسی فریب خورده برای غزه پیراهن چاک میکنیم ماجرای غزه دست
آورد همین از واقعیت ها بدور افتادن است .
با درود به جرات شما برای طرح این سئوال
*****
۱۳ ) حسن سلامی
دوست عزيز جناب رهنما
خرسندم از طرح پرسش و اين كه به قلمرو سعدي سر زديد.
در پاسخ به پرسش فوق اجمالا عرض كنم كه در ماجراي غزه كه يك طرف آن "حماس" - طيف بنيادگرا و تندرو اخوان المسلمين مصر و پيروان متعصب اهل تسنن به لحاظ مذهبي و طرفداران صدام حسين به لحاظ سياسي - قرار دارد، اساسا حماسه ي عاشورا و نقش مثبت امام حسين (ع) را قبول ندارند و جنبش امام را خروج بر خليفه ي وقت مي دانند. از اين رو مقايسه ي حادثه ي غزه با قيام امام سوم شيعيان قياس مع الفارق است. براي آگاهي بيش تر از نقش گذشته ي حماس در حمايت از صدام و نگاهشان به امام حسين به سايت "عراق نو" وابسته به شيعيان عراق - كه مخالف حماس و طرفدار فلسطين هستند - مراجعه كنيد. دفاع ما از فلسطين از منظر انساني و حقوق بشري و دفاع از اصل لزوم كشته نشدن غير نظاميان بخصوص زنان و كودكان است كه در هرجنگي بايد مصونيت داشته باشند.
به اميد ديدار مجدد
23/10/87
*****